یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳ |۱۳ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 15, 2024
آيت الله سیدابراهیم خسروشاهی(ره) در کنار مقام معظم رهبری

حوزه/ تولیت حوزه علمیه آیت الله مجتهدی(ره) تهران با اشاره به ویژگی های آیت الله خسروشاهی(ره)، گفت: یکی از شاگردان مرحوم علامه طباطبایی نقل می‌کند یک روز آقا به درس نیامد، و فردا که تشریف آوردند از ما پرسیدند دیروز کلاس درس چه شد؟ گفتند کلاس تعطیل شد. آقا معترض شد و فرمودند با بودن آقا سیدابراهیم چرا کلاس درس را تعطیل کردید.

خبرگزاری «حوزه» - تهران/ به مناسبت دومین سالگرد ارتحال آيت الله سیدابراهیم خسروشاهی(ره) و به منظور آشنايي طلاب و فضلای جوان حوزه با ابعاد علمي و اخلاقي ایشان، خبرنگار حوزه به سراغ حجت الاسلام والمسلمین محسن حبیبی، تولیت مدرسه علمیه آیت الله مجتهدی(ره) تهران و شاگرد و داماد مرحوم آيت الله خسروشاهی(ره) رفته و با او درباره ابعاد شخصيتي آن فقيه فقيد به گفتگو نشسته است.

آنچه در ادامه می آید حاصل این گفتگوست:

 

* به عنوان سوال نخست، لطفا درباره جایگاه علمی و معنوی آیت‌الله خسروشاهی(ره) برایمان بگویید.

بسم‌الله الرحمن الرحیم. آنچه که خداوند به ایشان (مرحوم آیت‌الله خسروشاهی) عنایت کرده، این بود که از همان روزهای اول شرایط رشد معنوی و علمی را برای ایشان فراهم کرد. شخصیتی مثل مرحوم آقا شیخ عباس تهرانی که از بزرگان حوزه بودند و درس خارج داشتند، و جلسات درس اخلاق‌شان دایر بود و بزرگان آن زمان در درس اخلاق ایشان هم شرکت می‌کردند.

مرحوم شیخ عباس تهرانی بزرگواری می‌کنند و سرپرستی گروهی از طلاب جوان را به عهده می‌گیرند و خود شیخ شروع می‌کند از صرف میر برای این‌ها درس گفتن، و یکی از بزرگانی که در آن جلسه حضور پیدا می‌کرد، و رشد معنوی و علمی داشت آقای خسروشاهی بود.

بعدها هم وقتی رتبه علمی آقای خسروشاهی ارتقاء یافت، در جلسات درس آیت‌الله بروجردی(ره) حضور یافت. و از اولین افرادی بود که با علامه طباطبایی(ره) ارتباط داشتند، در حالی که دیگران هنوز از وجود علامه بی‌بهره بودند و هنوز با آن بزرگوار ارتباطی نداشتند و ایشان را شناسایی نکرده بودند.

 

 

مرحوم آقای خسروشاهی به حضرت امام(ره) نیز اظهار علاقه‌ی وافری داشتند و در محضر ایشان بودند. لذا این شخصیت‌های سه گانه‌ی بسیار فوق‌العاده نقش عملی و علمی‌شان را در آقای خسروشاهی گذاشتند و اگر بخواهیم در یک جمله خلاصه کنیم که هم بر حق باشد و هم غلوّ و کوتاهی در آن نباشد؛ باید بگوییم مرحوم آیت‌الله خسروشاهی، عصاره‌ی این سه بزرگوار بودند. و این کیفیت تعلیم و تربیت ایشان بود.

البته اساتید آقای خسروشاهی به عظمت او پی برده بودند، به گونه‌ای که مرحوم امام در حدود 60 سال قبل در نامه‌ای به آقای خسروشاهی که خواستار بازگشت او به کرمانشاه بودند، حضرت امام، آقای خسروشاهی را سید‌العلماء خطاب می‌کنند. و این نشان می‌دهد ایشان در نگاه اساتیدش جایگاه و پایگاه خاصی داشت.

 یکی از شاگردان بافضیلت مرحوم علامه طباطبایی نقل می‌کند که یک روز آقا به درس نیامد، و فردا که تشریف آوردند از ما پرسیدند دیروز کلاس درس چه شد؟ گفتند کلاس تعطیل شد. آقا معترض شد و فرمودند با بودن آقاسیدابراهیم خسروشاهی چرا کلاس درس را تعطیل کردید. از این بیان علامه استفاده می‌شود که علامه طباطبایی، مرحوم آقای خسروشاهی را به جایگزینی خود قبول داشتند که این جمله را فرمودند. و این شرح بسیار مختصری از سیره علمی و معنوی آقای خسروشاهی بود که برای کامل کردن شخصیت خودش دنبال می‌کرد. و ایشان؛ عِلماً و عملاً و فهماً یک نیروی منحصر بفردی بود، و به تعبیر رهبر معظم انقلاب که روشنگر همین معناست؛ عالمی پارسا، سالک الی الله، و این جمله نه اینکه زیادتی داشت بلکه واقعیت را بیان می‌کرد.

 

 

البته بزرگان دیگری هم بودند که مرحوم آقای خسروشاهی با آن‌ها در ارتباط بود و سبب ارتباط بعضی از این بزرگان با علامه طباطبایی، ایشان بودند. مثلاً آقای مطهری(ره) و آقای جوادی آملی را ایشان به علامه طباطبایی پیوند زد. و لذا آن بزرگان هم از ایشان با تکریم و عظمت یاد می‌کردند. و لکن ایشان آنقدر بی‌اعتنا به شرایط ظاهریه بود که اصلاً به این تعاریف و نظایر آن عنایتی نداشت و دیگران همه تعجب می‌کردند که مثلاً وقتی ایشان به یک مجلسی وارد می‌شود و فلان عالم بزرگوار می‌آید و دست ایشان را می‌بوسد، اصلاً به این چیزها توجهی نداشت و برای نفی قضیه می‌فرمود؛ خب! برخی از بزرگان بچه‌ها را دوست دارند و دست‌شان را می‌بوسند! و ما هم از این قبیل هستیم!

در سیره اخلاقی آقای خسروشاهی، اسم و رسم و عنوان در نگاه‌شان هیچ اهمیتی نداشت. مثلاً در محافل که وارد می‌شدند پایین‌ترین  جا را برای نشستن انتخاب می‌کردند و پس از نشستن عمامه‌اش را برمی‌داشت تا مثل دیگر افراد و مردم عادی جلوه کند. مگر این که بزرگانی می‌آمدند و ایشان را به التماس، به جایگاهی می‌بردند که جایگاه ایشان بود.

 

 

* نحوه آشنایی و خویشاوندی شما با آیت‌الله خسروشاهی چگونه رقم خورد؟

ما به مرحوم شیخ عباس تهرانی ارادتمند بودیم و ایشان هم دامادهای متعددی داشت، و بنده با یکی از دامادهای آقا مانوس بودم. البته به عنوان یک بزرگواری مأنوس بودیم، نه اینکه مأنوس سنی و رفاقتی باشیم. به مناسبت وقتی بنا شد برای ما همسری انتخاب کنند، بعضی از بزرگان روحانیت که از مراجع هم بودند، پیشنهاداتی را از روی لطف و محبت‌شان به ما داده بودند. و خانم‌ها که می‌رفتند و می‌آمدند بنا به دلایلی موافقت نمی‌کردند.

بعد از مدتی همان بزرگواری که ما به ایشان ارادت داشتیم و علاقمند بودیم و از طرفی باجناق آقای خسروشاهی(ره) بودند، به من فرمودند که اگر مایلید به خانواده‌تان بگویید ما هم دختری در منزل داریم و منظور دختر خودشان بود، و فعلاً هم باجناق ما که از کرمانشاه آمده، خانواده‌ی آن‌ها هم یک دختری دارند. خانواده شما بیایند و هر کدام را که می‌پسندند، اقدام کنید. این مقدمه شد که خانم‌ها رفتند و بر حسب اتفاق دختر آقای خسروشاهی(ره) را پسندیدند و انتخاب کردند. البته بنده آقای خسروشاهی(ره) را به جهت این که هم شاگرد شیخ عباس تهرانی بودند و هم داماد آقا، می شناختم. و به این کیفیت این وصلت حاصل شد.

 

 

* به عنوان یکی از اقوام آیت‌الله خسروشاهی(ره) از نوع رفتار ایشان با اعضای خانواده برایمان بگویید.

نوع برخورد و رفتار آقای خسروشاهی(ره) با اعضای خانواده آنقدر فوق العاده بود که شاید زبان بیانگرش نباشد. در همین مدتی که بنده قریب به 50 سال و یا بیشتر که در خدمت خانواده ایشان بودم، حتی یک بار، یک جمله‌ای، یک حرکتی که آزردگی و تأثر حاصل بشود و یا ناراحتی برای بنده پیش بیاید، مطلقاً از ایشان صادر نشد و همیشه با کرامت و بزرگواری و تکریم با ما و دیگر اعضای خانواده برخورد داشتند و بنده از الطافی که ایشان اظهار می‌کردند، خجالت می‌کشیدم.

با بچه‌ها، نوه‌ها و نتیجه‌ها آنقدر مهربان بود، که این‌ها فوق‌العاده به آقا علاقمند بودند و نمی‌شد در هفته، دو سه بار برای دیدن ایشان بسیج نشوند و تقاضای این که برویم و آقاجان را ببینیم، نداشته باشند. و این‌ها همگی به خاطر آن محبت و بزرگواری ایشان بود.

 

 

* نحوه مدیریت ایشان در حل و فصل اختلاف نظرها در خانواده چگونه بود؟

اختلاف نظرها دو جور بود. یا اختلاف نظر علمی بود، و چون ایشان فائق بر دیگران بودند، همه بیان آقا را می‌پذیرفتند. و یا احیاناً اگر اختلاف سلیقه‌ای هم پیش می‌آمد؛ ایشان با پختگی راهنمایی می‌کرد و مسند صحیح را جایگزین دیدگاه‌هایی که انحطاط داشت قرار می‌داد، و در دیگران هم پذیرش حاصل می‌شد.

 

* سبک ایشان را در شاگرد پروری چگونه ارزیابی می‌کنید؟

مرحوم آقای خسروشاهی در تمام فنون علمی دست داشتند (و صاحب نظر بودند) و هر نوع پیشنهادی که شاگردان ارائه می‌کردند، تدریس می‌فرمودند. و لکن علومی که دیگران در آن وارد نمی‌شدند، ایشان ورود داشتند و تدریس می‌کردند. مثلاً تدریس مباحثی مثل فلسفه و عرفان و نظایر این‌ها. و دلیل اینکه خیلی در محافل رسانه‌ای نبود به خاطر این بود که ایشان دنبال شهرت نبود، و تمایل داشت در گمنامی بماند و این از روحیه خود ایشان بود و نمی‌خواست شناخته شده باشد.

 

* کلام آخر

بنده چون منسوب به ایشان هستم، برایم قدری سخت است هر آنچه که از مقام و عظمت آقا دریافته‌ام را بیان کنم، تا مبادا اذهان منحرف، خیال کنند که درباره ایشان غلو می‌کنم. ولی اگر بخواهیم بگوییم ایشان یک انسان کامل در برنامه‌های انسانی، اعتقادی، عملی، زهد و بی‌توجهی به دنیا، نمونه‌ی کاملی بود، شاید گراف گفته نشده باشد.

گفتگو: مهدی زارعی

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha